صنعت مارکتینگ هرگز مستقل از بازار نبوده و نیست. طبعاً هر اتفاق و یا جریانی که در سازمانها و بازار در حال وقوع باشد، مستقیماً برحوزهی مارکتینگ تاثیرگذار است. از ابتدای سال، ۱۴۰۱ «کنترل هزینه» مهمترین استراتژی بقای سازمان ها به نظر میرسید. به این معنی که در بخشهای مختلف سازمان نمود این استراتژی دیده میشد. "ایمان ملاجعفری معاون مارکتینگ گروه سحرخیز" در ادامه ارتباط این جریان با مارکتینگ را بیان میکند.شروع تعدیل نیروها از واحد مارکتینگاولین بخشی که در اکثر سازمانها دستخوش کنترل هزینه قرار گرفت، حوزه منابع انسانی بود که اعلام افزایش دستمزد در ابتدای سال، به این موضوع سرعت بخشید. معمولا وقتی تعدیل در شرکتها شروع میشود، به خصوص در سازمانهایی که هنوز به بلوغ در درک نیازهای اثربخش نرسیدهاند، مارکتینگ اولین گزینه است. و متاسفانه در کشور ما بخش عمده ای از سازمانها به این صورت عمل میکنند.در ادامهی داستان کنترل هزینه به جریان تولید میرسیمدر بسیاری از سازمانها تصمیم گرفته شد که نیروهای توسعه بازار، طراح و فعالان رسانههای اجتماعی یا دورکار شوند یا حجم کاری شان کاهش پیدا کند و این اولین آسیبی بود که بر پیکره مارکتینگ سازمانها وارد شد. در ادامهی داستان کنترل هزینه به جریان تولید میرسیم. تعدیل نیروی انسانی در این واحد یعنی محدودیت منابع، محدودیت توسعه سبد محصول و احتمالا محدودیت در ثبات کیفیت و … .درج قیمت تولید محصول و مصرف کنندهموضوع درج قیمت تولید محصول و مصرف کننده که از سال قبل هم آغاز شده بود نیز در سال ۱۴۰۱ شرکتهای تولیدی، به خصوص محصولات غذایی تندگردش را دچار مشکلات جدی کرده است. در خصوص درج قیمت تولید و مصرف آنچه به مارکتینگ مربوط میشود، اول این است که وقتی قیمت روی محصول درج میشود عملاً موضوع برند نادیده گرفته میشود، یعنی سازمانی که سالها برای خلق و نگهداری برندش زحمت کشیده است باید با همان قیمتی محصولش را عرضه کند که برایش تمام شده است. دراین شرایط زحمت مارکتینگ و برند سازی نادیده گرفته میشود.تلاش برای بهبود قیمت تمام شدهی محصولدومین موضوعی که به مارکتینگ مرتبط است، تلاش برای بهبود قیمت تمام شدهی محصول است که به دلیل قوانین وضع شده، فضایی شکل گرفته که سودی از قیمت تمام شده نصیب سازمان نمیشود، و به طبع سازمان انگیزهای برای این کار ندارد. مسایل مرتبط با خلاقیت در بسته بندی، چاپ، فرم محصول و … که میتواند در کاهش قیمت تمام شده تاثیر مستقیم داشته باشد.استراتژیهای کنترل هزینه در سال ۱۴۰۱حوزهی دیگری که در استراتژیهای کنترل هزینه در سال ۱۴۰۱ خیلی آسیب دید، کاهش هزینه های برون سازمانی کارهای ارتباطات بازاریابی، به خصوص تبلیغات بود. متاسفانه در اکثر سازمان ها استراتژی کاهش هزینه با قطع برخی فعالیتها و نگهداری برخی دیگر اجرایی میشود؛ به جای اینکه شیوه و گسترهی فعالیت مورد بازنگری قرار گیرد. مباحث مربوط به توسعه فروش، توسعه بازار، توسعه نمایندگان درگاههای عرضه وهمچنین توسعه کانالهای فروش همگی تحت تاثیر استراتژیهای کنترل هزینه، آسیبهای جدی دیدهاند.استراتژی انقباضی سازمانهادر استراتژی انقباضی که سازمانها فقط به حیات قانع باشند و خودشان را از گزند بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در امان داشته باشند، باعث میشود که غالب هزینههای مارکتینگ متمرکز برروی فضای دیجیتال مارکتینگ و شبکههای اجتماعی میشود. در واقع یکی از راههای کنترل شده و عدم توقف تبلیغات این مسیر است.توان تبدیل تهدید ها به فرصتهادر بحران پیش آمده در اواسط سال ۱۴۰۱ در شش ماهه دوم تقریبا فعالیت در دیجیتال مارکتینگ به صفر رسید و آن سازمانهایی که به فضای دیجیتال بسنده کرده بودند، تنها راه ارتباطات بازاریابی خود را نیز از دست دادند. هرچند که این بحران در حوزهی مارکتینگ به تمام رسانههای محیطی و تلویزیونی و … نیز کشیده شد و توقف و رکود عجیبی به طور کلی در تبلیغات ایجاد کرد. سازمانهایی از این بحران به سلامت عبور کردهاند و یا میکنند که با تمرکز بر خلاقیت، توان تبدیل تهدید ها به فرصتها را داشته باشند.خلاقیت در راس شیوههای ارتباطیدر خصوص سالی که پیش رو داریم، علاوه بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی و … میتوان ابهام و غیر قابل پیش بینی بودن را نیز افزود. مدیرانی در سال آینده بقا و حیاط سازمان خود را تضمین میکنند که در قدم اول از انفعال پرهیز کنند و در قدم دوم بنا به ضرورت فعالیتهای ارتباطات بازاریابی، خلاقیت را در راس شیوههای ارتباطی قرار دهند تا امکان تبدیل تهدیدها به فرصت فراهم شود.
خواندن این مطلب 3 دقیقه زمان میبرد