تبلیغات بازرگانی: معمولا همه کسبوکارها تبلیغات را به عنوان یک هزینه، آن هم هزینهای ضروری اما غیرقابل تحمل میبینند. تبلیغات از آن دسته کارهایی است که صاحبان کسبوکار همیشه برای انجام آن برنامهریزی میکنند اما در نهایت یا بودجه آن را کاهش میدهند و یا بهطور کل بیخیال قصه میشوند، به خصوص زمانهایی که در شرایط مالی دشواری نسبت به معمول قرار دارند. کسبوکارها در این مواقع با خود میگویند چرا باید زمانی که هزینههای مجموعه ما به اندازه کافی بالاست و هنوز بسیاری اولویت دیگر داریم برای تبلیغات هزینه کنیم؟جالب اینجاست که این سوال در شرایط ایدهآل و خوب هم بهگونهای دیگر پرسیده میشود. یعنی زمانی که همهچیز سرجایش است و وضعیت مالی شرکت اوضاع مناسبی دارد، صاحب کسبوکار میگوید حالا که فروش ما خوب است چرا باید برای تبلیغات هزینه کنم؟ بله تصمیمگیری در این مورد سخت است و برآورد هزینه تبلیغات، نظارت بر آن و پیگیری کارهای مربوطه گاها آدم را از پا در میآورد اما اگر بخواهیم با خودمان رو راست باشیم، مگر غیر از این است که اگر آگاهانه برای تبلیغات هزینه کنیم چند برابر هزینه آن به جیب خودمان برمیگردد؟
امروز دیگر همانند ۱۰ سال قبل نیست که تبلیغات در روزنامهها و مجلات فرصت محدودی برای دیده شدن داشته باشد و اگر هم تبلیغات خود را به مطبوعات با تیراژ بالا بدهیم هزینه زیادی به سازمان تحمیل کند. فضای آنلاینی که بهنوعی نیمه دیگر زندگی روزانه هر کدام از ماست با امکاناتی که در اختیار کسبوکارها قرار میدهد، موجب دیده شدن هرچه بیشتر تبلیغات و در نهایت منجر به فروش بیشتر میشود. از طرف دیگر، با ابزارهای گوناگونی که وجود دارد میتوانیم نیازسنجی کنیم و تبلیغات را بهگونهای طراحی کنیم که بیشترین بازخورد را از بازار هدف بگیریم.پیشتر بازارهای هدف هم محدود بودند اما بازارهای امروز با گستردگی و تنوعی که در سراسر جهان دارند، خیال صاحبان کسبوکار را از بابت بازخورد تبلیغات آسودهتر از گذشته میکند. برای مثال اگر یک فروشگاه یا برند پوشاک برای یک تبلیغ هزینه کلانی بکند، میداند که نیاز به آن کالا پیشتر شکل گرفته است و دیگر نگران این موضوع نیست که نکند مشتری به کالایی که تبلیغ کرده نیازی نداشته باشد، بلکه تنها دغدغه آن صاحب کسبوکار این است که نام آن فروشگاه یا برند بهخوبی در ذهن مخاطب حک شود تا هر زمان که به آن کالا نیاز پیدا کرد سراغ آنها را بگیرد.شرکتهایی که در زمانهای خوب و به بیان دیگر زمانی که اوضاعشان خوب است تبلیغ نمیکنند، در زمانهای بد یا زمانهایی که بازار راکدتر است به مشکل برمیخورند، علت آن هم ساده است. آنها در زمانهایی که بازار وضع مناسبی ندارد باید هزینه و انرژي بیشتری بگذارند تا دیده شوند در حالی که شرکتهای پیشرو معمولا زمانی که از لحاظ فروش محصول یا خدمات در شرایط خوبی هستند، تبلیغات گسترده خود را آغاز میکنند تا تصویرشان در ذهن مخاطب حک شود. آنوقت در زمانهای بد تنها لازم است با صرف هزینه و انرژی پایین تصویر خود را به یاد مخاطب بیندازند چرا که پیشتر مراحل اولیه را طی کردهاند یا بهتر است بگوییم زحمت اصلی را کشیدهاند.شرکتهایی که بهطور مداوم روی برند، تصویر، محصولات و خدمات خود هزینه میکنند، میتوانند به تبلیغاتهای موجود خود اشاره کنند و شناخت و پاسخ مشتری را به چرخه آشنایی منتقل کنند. شرکتهای پیشرو در تبلیغات میتوانند «اثر سرمایهگذاری» تبلیغات قبلی خود را جبران کنند و نتایج فوریتری از هزینههای تبلیغاتی/ترفیعی استراتژیک خود دریافت کنند. بهترین سرمایهگذاری برای یک شرکت، تبلیغات محصولات یا خدمات است چرا که دریچه آشنایی با مخاطبان را باز میکند و برای یک شرکت چه دوستی بهتر از خریدار و مخاطبان جدید و قدیم آن!
خواندن این مطلب 2 دقیقه زمان میبرد