روز به روز با بحرانی تر شدن شرایط، ما به رهبران آرام و با طمانینه ای نیاز داریم که گوش دادن فعال را تمرین کرده و به اعضای تیم کاری تحت مدیریتشان اجازه میدهند تا خود تصمیم گیرنده اصلی باشند. در این مقاله برآنیم تا اهمیت زیاد رهبری آرام در دنیایی که عمدتا برونگراست را بیان کنیم.
اگر بخواهیم به یکی از خصوصیات اصلی مدیران در سرتاسر دنیا اشاره کنیم، میتوان از پیشرو بودن، انرژی زیاد و کاریزمای بی حد و حصر آنها نام برد. آن ها از توانایی خاصی در زمینه توسعه ارتباطات برخوردار بوده و در موقع لزوم میتوانند جسورانه تصمیمات بزرگی بگیرند.
در ادامه بهتر است بگوییم که شصت و پنج تا هفتاد و پنج درصد از رهبران دنیا را افراد برونگرا تشکیل میدهند. آنها به طور ذاتی سخنرانانی موفق بوده و به سرعت در مسیر رهبری موفق در حرکتند. قابلیتهای آنها در راستای جمع کردن تیمها حول یک هدف مشترک، ایجاد انرژی در درون مردم و ترویج یک سبک زندگی خاص به میل خود، مثال زدنی است. نتایج یک سری تحقیقات در بریتانیا نشان میدهد که افراد برونگرا بیست و پنج درصد بیشتر از دیگران احتمال دارد در جایگاه شغلی با درآمد بالاتر قرار گیرند.
البته از توانایی خارقالعاده رهبران برونگرا در زمینه تعیین اهداف بلندپروازانه و ریسک پذیری شجاعانه نمیتوان چشم پوشید اما برخورداری از طیف متنوعی از سبکهای مدیریتی در یک سازمان، موفقیت آن را بیش از پیش تضمین میکند.
افراد درونگرا اغلب اوقات در عرصه صحبت رو در رو با افراد یا گروههای کم جمعیت موفق عمل کرده و از جمله مهارتهای مهم آنها میتوان به مربیگری، تشویق و اصلاح رفتار دیگران در مسیر کمک به توسعه و نیل به اهدافشان نام برد.
حالا بیایید ببینیم مدیران آرام و با طمانینه معمولا چه ویژگیهایی دارند:
-
با ذکر مثال مدیریت میکنند
رهبران آرام و خونسرد کمتر حرف زده و بیشتر از طریق رفتار درست خود بر روی دیگران تاثیر میگذارند. آنها با اخلاق کاری و آرامش خاص خود، دیگران را تشویق به پیروی از دستورات مصوب میکنند. به عبارت دیگر، این نوع رهبران آستینها را بالا زده، خود نیز درگیر کارهای روزمره تیم تحت مدیریتشان شده و به جای این که در مقابلشان قرار گیرند، کنار آنها میایستند. به این ترتیب مسئولیت مدیر صرفا محدود به تعیین مسیر نشده بلکه کمک به حل مشکل را نیز در بر میگیرد.
-
گوش دادن فعال را سرلوحه قرار میدهند
این قبیل افراد، گوش دادن را بر صحبت کردن ترجیح داده و قصد دارند مطمئن شوند که شناخت کاملی از دیدگاهها، نگرانیها و ایدههای تیم زیردست خود پیدا کرده اند. اتخاذ رویکرد فوق صراحت در روابط و گفتگوها را مبنا قرار داده و فرهنگی را به وجود میآورد که زیر سایه آن همه احساس میکنند که روسا برای حرفهایشان ارزش قائلند.
-
به کارمندانشان اعتماد دارند
به جای روی آوردن به مدیریت خرد، رهبران آرام و خونسرد به اعضای تیم کاری اشان اعتماد داشته و مسئولیت کامل وظایف و تصمیمات را به خودشان واگذار میکنند. در ادامه به جای تجویز و به عبارتی نسخه پیچی، میتوان پارامترهای یک مشکل را تعیین و سپس به تیم تحت مدیریت خود اجازه داد تا تصمیم به چگونگی مقابله با آن بگیرند. برخورداری از آمادگی لازم در صورت نیاز به راهنمایی میتواند به کارمندان این حس را بدهد که اگرچه خودمختارند اما میتوانند هر موقع خواستند از توصیههای دلسوزانه مدیر بهرمند شوند.
-
با فکر و تامل تصمیم میگیرند
رهبران خونسرد و صبور از قضاوتهای عجولانه اجتناب ورزیده، ابتدا موقعیت فعلی را تجزیه و تحلیل کرده، اجازه اظهار نظر به دیگران را داده و بر اساس منطق و البته حس همدلی تصمیم نهایی را میگیرند.
-
ثبات و آرامش دارند
در بحرانها، رهبران آرام و شکیبا خونسردی خود را حقظ کرده و به عبارت دیگر نوعی ثبات رقتاری دارند. حضور آرام آنها به کاهش فشار تنش کمک کرده و فرصت اندیشیدن را به اعضای تیم میدهد.
حفظ آرامش به این معناست که میتوانید در عین حال که بر تیم مدیریت میکنید، این حس را به پرسنل زیردست خود تلقین کنید که انگار نوعی حس قرابت و نزدیکی بین شما و آنها وجود دارد.
رهبران آرام و کم حرف یا به عبارتی درونگرا به ندرت در جلسات توجه مخاطبان را به خود جلب میکنند. در عوض مشارکت آنها در پشت صحنه عجیب و شگفت انگیز خواهد بود. شاید دیرتر آنها را بشناسیم اما این امر چندان غیر ممکن هم نیست. کلید دستیابی به رهبران آرام و خونسرد در شرایط بحرانی، دریافت حمایت از سوی دیگران است. آنها به قهرمانانی در سازمان نیاز دارند که بتوانند نقاط قوتشان را نزد مدیران برملا و به شناسایی قابلیتها و پر شدن شکاف موجود بین تواناییهایشان کمک کنند.
وجود فضایی باز و پذیرا برای شنیدن همه نقطه نظرات، موجب شکوفایی استعدادهای این نوع مدیران آرام و با طمانینه خواهد شد. همراهی چنین قابلیتهایی با یک سری نتایج قابل اندازه گیری از جمله حفظ اعضا، حرکت در مسیر پیشرفت و کار با کیفیت، همگی بر اثربخشی فراوان یک رهبر آرام و صبور تاکید دارند. با این حال، شناخت تنها به معنای درک نقش مهم یک رهبر صبور و خونسرد نیست بلکه باید به آنها فرصت داد تا حضور پر رنگ تری نسبت به گذشته داشته باشند. این کار فقط از عهده مدیران ارشد سازمانها بر میآید.
تشویق افراد به ترک منطقه امن خود، باعث طرح ایدههای جدید شده و شرکت در پروژهها و برنامههای سازمان، به ایجاد حس اعتماد به نفس در آنها کمک میکند.
مسیر توسعه باید به طور همزمان از هر دو جهت خوب پیش برود. از یک طرف مدیران برونگرا شاید نیاز به توسعه مهارتهای فنی و روابط فردی داشته و رهبران درونگرا نیز نیاز داشته باشند تا کمکهایی را دریافت کرده و در نتیجه به طریقی روابط عمومی خود را گسترش دهند.
در نهایت، اثبات شکل موثر رهبری ریشه در نتایج دارد. کیفیت کار و توانایی مدیران در زمینه الهام بخشیدن به دیگران و حرکت در مسیر پیشرفت همه چیز را تعیین میکند. رمز پیشرفت و ترقی سازمانها در پذیرش تنوع استعدادها و مهارتها در زمینه رهبری است. تعادلی که در ادامه به دست میآید، ضامن موفقیت سازمانها خواهد بود.
www.thedrum.com